ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻣُﺪ ﻭ ﺗﺎﺭﻳﺨﭽﻪ ﺁﻥ
واژّ «مُد» ﻭﺍﮊﻩﺍی ﻓﺮﺍﻧﺴﻮی ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﻃﺮﺯ، ﺍﺳﻠﻮﺏ، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم و باب روز آمدهاست. Mode از ریشه لاتین Modus گرفته شدهاست. این واژه پس از جنگ جهانی اول، به دنبال نفوذ تمدن غرب وارد زبان فارسی شد (صبور اردوبادی، ۱۳۸۶: ص ۱۵-۱۶). فرهنگ دهخدا مُد را اینگونه تعریف میکند: «مُد» لغتی فرانسوی است به معنی روش و طریقه موقت است که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره را تنظیم میکند. شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مُد گویند (دهخدا، ۱۳۵۲: ص ۲).
در زبان انگلیسی اصطلاح Fashion برای مُد به کار میرود و تقریباً همان تعاریفی که برای مُد در زبان فارسی پ فرانسه آورده شده در ذیل آن نیز دیده میشود. روشی برای لباس پوشیدن، رفتار کردن، دکوراسیون یا یک علاقه که مَدّ نظر قرار میگیرد (فرهنگ وبستر، ۱۹۸۶: ص ۸۲۵).
دایرهالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی مُد را اینگونه تعریف میکند: «مُد عبارت است از شیوههای نسبتا زودگذر کنش در آرایش شخصی یا طرز گفتار و بسیاری دیگر از رفتارها. تفاوت مُد با رسم در آن است بر خلاف رسم که دوام و دیرپایی ویژگی آن میباشد، تازه است و تبعیت از آن بیشتر به خاطر تازگی آن میباشد (شایان مهر، ۱۳۷۷: ص ۱۲۶).
در جامعه شناسی، به رفتار جمعه نوظهوری که به قدر رسم اجتماعی تثبیت نشده باشد، مُد اجتماعی میگویند.
پیدایش و ظهور و افول مُد، با همه سرعت آن معمولاً پنج مرحله ذیل را شامل میشود:
- آفرینش و ایجاد مُد.
- ارائه و معرفی مُد.
- مردم پسند کردن مُد که در این مرحله کوشش دامنهداری در جهت شناساندن مُد میشود و با استفاده از تبلیغات و رسانههای عمومی سعی در معرفی مُد و کالای جدید و قبولاندن آن به جامعه میشود.
- تولید انبوه.
- پس از آنکه تقاضای مُد جدید به اوج خود رسید، قوس نزولی تقاضا و زوال مُد آغاز شده و با پیدایی مُد جدید مُد قبلی از دور خارج میشود (زارعی> ۱۳۵۶: ص۱۵۱).
بنابراین، مُد پدیدهای نیست که مختص جامعه خاصی باشد. هر جامعهای بنا به مقتضیات زمانی و مکانی، در عرصههای گوناگون اعمم از پوشاک،آرایش، طراحی ساختمان، تزئیتات داخلی و مبلمان منزل، مُدهای مختلفی را به نمایش میگذارد. چنانچه مُد، بخش وسیعی از افراد جامعه را تحت تاثیر قرار دهد، به آن مُد اجنماعی گفته میشود.
انواع مُد و از جمله مُد اجتماعی اگرچه عمر کوتاهی دارند، ولی میتوانند عامل موثری در جهت تغییرات اجتماعی مثبت یا منفی باشند. چه بسا یکنواختی رنگ، پوشش، آرایش و سبک زندگی در بلند مدت خستگی بهبار آورد.
در هر حال فرهنگها تغییر ناپذیرند؛ ولیکن در وهله نخست در برابر عناصر جدید فرهنگی، پایداری و مقاومت نشان میدهند و این سرآغاز کنش و واکنش میان مُد و فرهنگ پایدار جامعه است. آنچه به این تقابل دامن میزند، بهرهبرداری نظام سرمایهداری از مُد و تمایلات نوگرایانه انسانها، بدون توجه به بنیانهای فرهنگی یک جامعه است. نگرانیها و تلاشهای فرهنگمداران جامعه، به تنهایی، نتوانسته است پاسخ مناسبی برای حل این مسئله پیدا کند.
صرفنظر از عناصر مثبت یا منفی مُدگرایی باید به تولید نوگرایی و زایش مداوم فرهنگی اندیشید و در یک کلام در عین پاسخگوئی به نیازهای بشر در زمینهی پویایی،حقیقتجویی، زیباییگرایی و کمال طلبی، سلیقه او را در لباس و آرایش و طرز زندگی بهبود بخشید. برای تخقق چنین چارچوبی، اجتهاد مستمر فرهنگی در قالب ارائه طرحهای نو به نو مینواند ضمن جهتدهی به مُد، به تولبد و اقتصاد ملی نیز کمک بایستهای کند.
در تقابل میان مُدگرایان و فرهنگمداران جامعه، مسئله اساسی عدم شناخت کافی نسبت به عوامل مُدگرایی از یک طرف و ظرفیتهای فرهنگ ملی – دینی از سوی دیگر است. بعضی باورهای رایج در جامعه معتقد است، مقابله با پیامدهای منفی مُدگرایی، خصوصا در زمینه پوشاک و آرایش، تنها از طریق کنترلها ی اجتماعی، عملکرد پلیسی و تحریمهای قانونی امکانپذیر است و دولت و مسئولین را در برخورد با این مسئله اجتماعی حساس میکتد. سوالی که در برابر این گروه بیپاسخ مانده این است که چرا عکسالعملهای دولت، مردم و مسئولین تاکنون موفقیت چندانی نداشته و حتی قانونگذاریهای متعدد نیز، به چاره کار کمک شایانی نکرده است؟
از طرف دیگر، مُدگرایان، از این که در انجام آنچه دوست دارند و میپسندند آزاد نیستند ناراضی بوده و مسئولین عرصه فرهنگی را به تحجر و ممانعت ار آزادیهای فردی متهم میکنند. در این طیف، بعضی نیز معتقدند آزادی کامل در عرصه مُد خصوصا پوشاک و آرایش میتواند جامعه را به تعادل منطقی بین سبکهای مختلف زندگی برساند. بدین لحاظ بررسی عوامل موثر در گرایش به مُد و جلوهنمایی از طریق لباس و آرایش و ارتباط آن با بحرانهای هویتی و پیگیری علمی است.
ارائه نظریه و تبیینهای موجه در زمینه عوامل پیدایش مُدهای گوناگون ازموضوعاتی است مه در حوزه جامعه شناسی مطرح و مورد توجه بودهاست. برخی از این نظریهها مُد را تقبیح مرده و آن را بر پایهی هوس اجتماعی و تمایلات مصرفگرایانه تعریف میکنند. این گروه، انسان مُدگرا را موجودی مقلد، غربزده و تحت تاثیر تبلیغات نظام سرمایهداری جهانی میداند. از این منظر، مُد مبنای فساد و تباهی نسل جوان و از بین برنده فرهنگ و رسوم و عادات ملی و مذهبی معرفی میشوند.
ار منظر دیگر، موافقان مُدگرایی، نیاز به ارائه زیبابب خود و جلب توجه دیگران، نو به نو شدن و میل به لذت جویی و شادکامی بی قید و بند را حق انسان و مبنای عمل مُدگرایانه میدانند. این گروه، مُد را همسویی با جهان پیشرفته و نشان رشد و ترقی فردی تفسیر میکنند. در این دیدگاه، به تمایلات طبیعی انسان و ضرورت عدم سرکوب آن استناد میشود و هر نوع قید و بندی را در مقابل مُد را در حقیقت سدی بر راحتی، آزادی، لذت و شادکامی انسان معرفی میکنند.
هر دو طیف از طریق گوناگون که مهمترین آن رسانههای همگانی رسمی و غیر رسمی هستند، برای تبلیغ ایده و الگوی خود کوشش میکنند. در هر حال بررسی و تبیین ریشهها و عوامل فرهنگی و اجتماعی گرایش به مُد و آرایش میتواند به آگاهی برنامه ریزان از معنا و مقصود اعمال مُدگرایانه منجر شود که خود عامل موثری در طراحی و ارائه الگوی مناسب مُد در جامعه محسوب میشود.
پدیدهی آرایش که نسبت به پدیدهی مُد قدیمیتر بوده و در همه زمانها وجود داشت، در قرن بیستم گسترش چشمگیری پیدا کرد (رفعتجاه، ۱۳۸۶ : ص ۱۳۸ – ۱۴۲).
پ.ن: شما با کدوم نظریه موافقین؟ چرا؟
آخرین دیدگاهها